دلتنگ ... ی ... میلاد
قسمت اول دلتنگی های انجمن میلاد ؛
سلام
به قول یه دوست ؛ نمی دانم از کجا باید شروع را آغاز کرد ...
واقعاً نمی دونم بعد از این مدتی که به این حوالی سر نزدم باید چی بگم ؟
یا چطور بگم که چی شده ؟!
چطور بگم که چه اتفاق بزرگی برا این روزایی که گذشت برا منو دوستانم رقم خورده بود.
اتفاقی که عمیق درد ناک ، اما خیلی عمیق تر شادی آور بود .
کسی رفت !
کسی که مثل هیچ کس نبود
کسی که ...
گوشه های یک از اشعار فروغ ، که می گه ؛
کسی می آید !
کسی که آمدنش را نمی شود گرفت
کسی از باران از صدای شر شر باران
از میان پچ پچ گل های اطلسی
اما من می نویسم ؛
کسی می رود !
کسی که رفتنش را نمی شود گرفت .
کسی از برف ... سپید و سرد
از میان پچ پچ های گل سرخ و شقایق
کسی که مثل هیچ کس نبود
کسی رفت!
من خواب دیده ام !
من خواب دیده ام !
که شب شکاف خورد و او را به عمق نور کشید .
او خندید و چونان همیشه گونه هایش گل افتاد .
من خواب دیده ام !!
دلگیریم به خاطر تمام نبودنش
دلتنگیم به خاطر تمام ندیدنش
اما خیلی خوشحال و مسرور به خاطر اینکه متعالی رفت .......
شماره 10 لیست حضور و غیاب انجمن ادبی صبا که البته الآن برای اینکه رفع دلتنگی و تداعی خاطراتش بشه
اسم انجمنمونو گذاشتیم میلاد ....
تقدیم به روح آسمونیه
« شهید میلاد لرزان »