سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعران جوان انجمن ادبی صبا. تربت جام

نه مثل ساره ای و مریم نه مثل آسیه و حوا!

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

همانا ما کوثر را به تو اعطا کردیم پس برای پرودگارت نماز بخوان وقربانی کن .     سوره مبارکه کوثر   آیه 2-1

خداوند از خشم فاطمه خشمگین و به سبب خشنودی او خشنود می شود، فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است آن کس که با او دوستی ورزد با من دوستی ورزیده است. فاطمه قلب و روح من است، فاطمه بانوی زنان دو جهان است.            پیامبر اکرم (ص)

حضرت فاطمه زهرا (س) روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ، در مکه بدنیا آمد ، ایشان وارث صفات بارز مادر گرامیشان خدیجه بود . در بخشش و بلند نظری وحسن تربیت وارث مادر بزرگوارش ودر سجایای ملکوتی وارث پدر بزرگوارش بود.

*فاطمه (س) در نگاه حضرت مهدی (س)

حضرت مهدی (عج ) که جهان را با ظهور و احکام نورانی خود متحول  می کند و عدالت را در تمام زمین حاکم می گرداند فرموده اند که : دختر رسول خدا برای من سرمشق و الگوی نیکویی  است . حضرت مهدی (عج ) حضرت فاطمه زهرا را الگو و اسوه خود در رفتار و برنامه  حکومتی  خود می داند .

فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه

حضرت امام خمینی (ره) از فرزندان حضرت زهرا(س) است و در مکتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در اهداف والای اسلام واهل بیت(ع) سپری نموده است. هم زمانی میلاد امام خمینی و میلاد فاطمه زهرا(س) بر اهمیت این مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام در برخی از پیام ها و سخنرانی های خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(س) پرداخته اند، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که آنچه بیان کرده اند تنها اشاره به بخشی از فضایل بی پایان و وصف ناشدنی زهرای مرضیه(س) است، که تبیین همه آن، اصولا از قدرت بشر خارج است.

اینک سخنان حضرت امام را تحت عناوینی چند ، به شما خواننده گرامی تقدیم می داریم:

 

1 - فاطمه)س) مایه افتخار

دردنیایی که درآن زندگی می کنیم، از گذشته تا حال، انسان ها برحسب دیدگاه خود از جهان و انسان و زندگی، به اشیاء یا اشخاصی افتخار می کرده اند و آنها را مایه فخر و مباهات خود دانسته اند، اما حضرت امام، فاطمه زهرا( س) را مایه افتخار می دانند.

الف( افتخار جهان هستی

روز پر افتخار ولادت زنی است که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است.

"زنی که عالم به او افتخار دارد."

ب) افتخار خاندان وحی

"زنی که افتخار خاندان وحی، و چون خورشیدی بر تارک اسلام می درخشد."

"تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف است."

ج) افتخار پیروان او

"برای زن ها کمال افتخار است که روزتولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤولیت."

 

 -2فاطمه (س) تجلی کمال است.

" تمام هویت انسانی در او جلوه گر است. "

" تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده و بوده است. "

"یک انسان به تمام معنی انسان، تمام نسخه انسانیت ، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، ... تمام حیثیت زن، تمام شخصیت زن ، فردا[ روز میلاد] موجود شد."

"تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در این زن است."

 

-3 مقامات معنوی حضرت زهرا(س(

الف) " نور او قبل از خلقت بشر آفریده شده است."

"اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه) علیهم السلام) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم ، انواری بوده اند در ظل عرش... و مقاماتی دارند الی ماشاءالله... چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا(س) هم هست.

ب) موجودی ملکوتی و جبروتی

"او [ فاطمه زهرا] موجود ملکوتی است که در عالم انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است."

" معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود است."

ج) مجمع اوصاف انبیاء(ع)

"فردا [ روز ولادت فاطمه زهرا[ همچون زنی متولد می شود که تمام خاصه های انبیاء در اوست."

د) تسبیحات فاطمه زهرا بهترین تعقیبات نماز

"و ازجمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره (س) است که رسول خدا(ص) ، آن را به فاطمه (س) عطا فرمود. از حضرت صادق (ع) مرویست که این تسبیحات در هر روز، در تعقیبات هر نمازی پیش من محبوب تر است ازهزار رکعت نماز در هر روز.

و) مراوده با جبرئیل، بالاترین فضیلت زهرا(س)

"من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) می فرماید:

فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد.

ظاهر روایت این است که در این 75  روز ، مراوده ای بوده است  یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد... مساله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به این که قضیه ی  تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین، یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسایل را بگو... تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا، و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، با این که آنها هم فضایل بزرگی است، این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم... و این از فضایلی است که مختص حضرت صدیقه (س) است. "

سخنانی گوهربار در مورد مادر:

بهشت زیر قدمهای مادران است .   پیامبر اکرم «ص»

حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند و از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد .     امام سجاد «ع»

خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر و مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است . امام رضا «ع»

ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد .    سوره مبارکه احقاف ، آیه 15

*برگرفته از سایت www.aviny.com  

 

 


مختصر ؛ اگر همسفر یک نفر در عشق ، تر باشد .

 

          چه سخت می شود این کوچه بی گذر باشد

              تمام سهم من از زندگی ، اگر باشد

                   گلی ست خاک دلم ، پا نمی شود بگذاشت

                        به کوچه ای که ز باران عشق ، تر باشد

                            ز بس که درد غزل می کشم نمی خواهم

                                 کسی ز حال من و شهر من خبر باشد

                                      چه انزوای مهیبی ست شبی که می آید

                                          و باز با دل من گریه همسفر باشد

                                              در اتاق دلم را بسته ام تا عشق

                                                   دوباره خسته بیاید ، پشت در باشد

                                                         به میهما نی شعرم سری بزن شاید

                                                               برای تو غزلی گرچه مختصر باشد

                                                                  برای زمزمه شاعرانمان ، باید

                                                                      همیشه در دلمان جای یک نفر باشد

                                                                                                                          آ . خاتون


اس ام اس برگزیده در همایش فتح سبز 2 دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشه

آسمانِ بیداد، خرمشهر را ربود

                                زمین دیگر هابیل های زمان را گریه می کند...

           آدم، پدری اش را فرمانِ به شکستِ حصر، سرود.

                                                                         یکی مثل هیچ کَس


تبار شناسی غزل امروز

"وقتی نگاه نوشید، فنجان چشمهایت

صدقهوه عشق حل شد، یکدم میان چایت"

 

بحث درباره ی "تبار شناسی غزل امروز"،  با چشم انداز زیر، می تواند دسته بندی شود:

1- داشتن قرائت جدید از غزل

2- کاربرد زبان نو

3- درک ودید پست مدرنیستی

4- آگاهی از روند تحوالات ادبی

 نوشتن در باره ی این اجزای چهار گانه ، مستلزم گستره ی و سیع نقد و بررسی است که در این جا به منظور آغاز بحث، به بررسی این اجزا می پردازم و در فرصت های پسین، شگردهای دیگر این اجزا را مطرح می کنم:

1- داشتن قرائت جدید از شعر:

عمده ترین مشکل شاعران غزلسرای افغانستان- به دلیل ناآشنایی از روند تحولات ادبی- نداشتن قرائت جدید از محتوای غزل امروز است. بسیاری از این شاعران، هنوز هم، به دنبال بافت ها وترکیب های کلیشه ای و تکراری سرگردان اند و حتا برخی از این به اصطلاح سبکبازان "هندی زده، عراقی زده، خراسانی زده و...." بادید پنجاه – صد سال پیشین، بر قد و قامت اندیشه ی شان، لباس های قصیده و مسمط و مسدس به سبک کهن می دوزند و تمام عصاره ی جهانبینی قرض گرفته ی خودرا- باسماجت- در پیمانه ی شکسته ی "عنصری" و "ظهیر" می ریزند و یاهم به تقلید میمون وار از "صائب"، می پردازند و به صفت " ارسال المثل" های سبک هندی، دل خوش می نمایند، در حالی که رویکردهای جدید در حوزه ی غزل امروز، با درک و در یافت تازه تراز آن چه فکر می شود، مطرح است.

ویژه گی مهم در غزل امروز، عوض شدن سرشت و تبارغزل در ماهیت وجودی آن – ازلحاظ تبار شناسی- است.

مولفه های ساختاری غزل امروز،  مضاف برنوگرایی در زبان، مبتنی بر نحوه ی دید جدید  و برقراری رابطه ی حسامیزی با خواننده ی شعر است. بدون تردید ایجاد ورابطه ی حسامیزی مدرن، روشی است که مفهومش بر می گردد به ویژه گی قرائت فردی شاعراز ماهیت شعر.

غزل امروز، باآن که در کار بردمحتوایی و شکلی خود، زبان را به حیث مهمترین مقوله ی پویابه کار می گیرد. به همین روی، خواستار قرائت جدید شاعرازماهیت وجودی شعراست. نکته ی مهم (و نخست) برای شاعر در غزل امروز، منوط به درک کشف جدید او از مفهوم غزل است؛ ولی به روشنی باید گفت که این درک  و کشف جدید، مستلزم تغییرعمدی از قرائت های کهن در شعر است.

2- کاربرد زبان نو:

همان سان که در بحث نخست اشاره شد، زبان مهمترین عامل عنصر پویایی در غزل است. مولفه ی مهم در غزل امروز، فراگیری شگردهای تازه و سامانمند زبان، به عنوان ابزاری برای ارائه ی محتوااست. این شگرد ها به گونه ی زیر است:

- آگاهی از میزان تحول زبان در متن معاصرش 

- بافت واژه گانی واژه ها از لحاظ کاربرد در ساختار

- رعایت روش ساده سازی زبان (اجتناب از آوردن تعقیدات لفظی ومعنوی)

- شالوده شکنی (Deconstructions) 

- ارزش تأویل پذیری و پرهیز از محور گرایی (Centralism) 

نکته ای را که در کاربرد "زبان نو" در غزل امروز می خواهم مطرح کنم (تامغالطه صورت نگیرد) بر خود شاعر در درک درست از ماهیت زبان – به حیث پدیده ای جدید- است. یادمان باشد که تنها به کارگیری زبان مدرن_ بدون اعتقاد و فهم موضوعی شاعر از ماهیت زبان و بدون دید جدید وی در محتوا- غزل نمی تواند، "بوی بد کهنه گی" را از خودش دور کند؛ زیرا اگر محک در یافت مان را در بررسی از غزل امروز، تنها فراگیری قاموسی شاعر از واژه های جدید بدانیم، این روش- به صورت فردی- نمی تواند شعر و شاعررا متحول بسازد. به کار گیری و چیدن چند واژه ی نو پشت هم، به آن می ماند که عجوزه ای پیری را مثل نو عروسی جوان آرایش کنیم؛ به کارگیری واژه های جدید بدون درک و دید تازه در غزل، درست شبیه آرایش همان عجوزه ای پیر است.

3- درک و دید پست مدرنیستی:

یکی از روش های ویژه در غزل امروز، داشتن درک و دید پست مدرنیستی (فرامدرنیستی) است*

مشخصه ی دیدگاه پست مدر نیستی در غزل امروز، خود آگاهی، گسیختگی و انفصال (مخصوصاً در ساخت های روایی) ابهام، هم بودی و همزمانی و تاکید روی ساختار شکنی و کانون زدایی است.

غزل امروز با توجه مولفه های تفکر پست مدرن، خاستگاهش منوط برداشتن درک و دید پست مدر نیستی است؛ اما ما باتوجه به جامعیت مقوله پست مدرن و مفهوم کانون زدایی در بحث فرامدرن، داشتن درک و دید پست مدرنیستی،  نمی تواند به صورت قطعی و جزمی مولفه ی نخست برای درک ما از مقوله ی غزل امروز باشد؛ اما به طور نسبی می تواند قرائت تازه از یک شگرد مدرن باشد.

4- آگاهی از روند تحولات ادبی:

آگاهی از روند تحولات ادبی – به ویژه در زمینه ی شعر- از فرضیه های مهم در شکل گیری  "غزل امروز " است. آشنایی بامقوله ها و داده های جدید در عرصه ی شعر، باز خوانی متن های دستیاب با روش هرمنوتیکی و بحث در حوزه ی " چیستی شعرامروز"، فرصتی است که هم شاعر را متحول می سازد و هم غزل را. آشنایی زدایی از برداشت های کهنه و "این زمانی فکر کردن" در چارچوب ذهنی برای سرایش غزل امروز، مسأله ی در محور تأمل است.

با استناد بر این مولفه ها، در بحث تبار شناسی غزل امروز، می توان نخستین گامهارا به خاطر متحول ساختن غزل برداشت و از شهادت بیشتر "کلمه وکلام" جلوگیری نمود.

 

برگرفته از سایت سفره غزل به کوشش جاوید فرهاد

 

 


پرچین خیال

          

                            آخر خط...! ؟

    عمر به نیمه می رسد
                           سال میان تنهاییم می میرد!
                                                             تو میان افکارم .
                           و این ثانیه ها بی صدا می گذرند 
                                                                        تو ، نگران تنهاییت
                                                          من دلواپس مجنونی که هر روز از فرو افتادنش 
                                                                                                                  قلبم می ایستد !
                                                    عمر به نیمه می رسد !
   تو در ابتدای منی ،
                          که خواب آشفته ام را آرام آرام می سازی .
                                                                         صدای قلبم را گوش کن !
                                                                  می شنوی ؟
                                                                                                        به آخر خط رسیده ام !

دوستان سلام این اثر از خانم بهادری از اعضای انجمن ادبی صبا است امیدوارم لذت ببرید و نظر هم بدین.


 


چکیده ی احساس

 

                                بر پیکرم آشیانه بستی رفتی

                                                                    بگذاشتی ام در او ج مستی رفتی

                              آهنگ دلم بود کنارت باشم

                                                                   قانون دل مرا شکستی رفتی

                                                                                                       

دوستان سلام این اثر از استاد علی پور شهری مسئول  انجمن ادبی صبا است امیدوارم لذت ببرید و نظر هم بدین.


 


پرسه زن بیتوته های خیال

     

     بودنم را بهانه ای
                        و نگاهت ‍،
                                    چونان پرنده ای در اوج 
                              
                           
هلال غربتم را سنگی می زند .
میان رنگین های تصنعی بودم ،
                     
لطافت معنا شدی رهایی بخش از هرآنچه دچار ...
حس ترد زندگی
                 
ادامه ها را
                             زیر دندان تازگی مزمزه می کنم

                     عصاره ای بر فروغت بپاش از حضور تا بماند .

                                                                                 فروغ صبا

                              


         


غزل

تب، شروع غزلی هست که می فهمی تو

آتش مشتعلی هست که می فهمی تو

(غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن)

صبر چشمم مثلی هست که می فهمی تو

از حوالی لبم چاه غزل می خواند

فاعل مفتعلی هست که می فهمی تو

جگرم سوخت از این داغ که در سر دارم

و به کامم عسلی هست که می فهمی تو

( مطربا ! پرده بگردان و بزن راه عراق)

شعر افتاده یلی هست که می فهمی تو

شعر افتاده به دستان (( رضی )) برخیزد

شاهکاری ازلی هست که می فهمی تو

                                            ...

لحظه هایی که دل آرام بگیرد از درد

یا علی ! ناد علی هست که می فهمی تو

 

دوستان سلام این اثر از خانم غلامی از اعضای انجمن ادبی صبا است امیدوارم لذت ببرید و نظر هم بدین.


شرایط شرکت در جشنواره ی شعر سهراب

شرایط جشنواره :

 

1 - هیچگونه محدودیتی در اندازه و تعداد اشعار ارسالی وجود ندارد .

2 - اشعار می بایست قبلا چاپ نشده و برای نخستین بار ارائه شده باشند .

3 - کلیه اشعار رسیده می بایست حق ترجمه به زبانهای انگلیسی و عربی را داشته باشند .

4 - حداقل 14 و حداکثر 35 سال ، سن قانونی برای شرکت در این جشنواره می باشد .

5 - آثار می بایست تا تاریخ  31/2/1386 به دبیرخانه جشنواره ارسال شده باشند .

6 - اشعاری که جنبه سیاسی دارند به هیچ عنوان در جشنواره شرکت داده نخواهند شد .

7 - اشعار رسیده می تواند در قالبهای متنوع شعری سروده شده باشد و محدودیتی دراین موضوع نیست .

8 - آثار رسیده به هیچ عنوان عودت داده نمی شود .

9 - پس از انتشار آثار در مجموعه جشنواره ، نسخه ای از آن برای شاعر ارسال خواهد شد .

10 - مراسم اعطاء جوائز به برگزیدگان جشنواره ، 13 خرداد ماه سال 1386 خواهد بود .

 

 

چگونگی ارسال اشعار :

 

شاعران عزیز کشورمان می توانند آثار خود را به یکی از روش های زیر برای دبیرخانه جشنواره شعر سهراب ارسال کنند :

1 -  آدرس پستی : ایران - مشهد - صندوق پستی : 1383 - 91375  

2 - آدرس الکترنیکی :  Festival.sohrab@gmail.com


طرح

 

 

تمام قصه های مادر بزرگ غصه دار

           سه ساله اش برای غصه ی قصه ی سارا تا صبح بارانی ماند

                     و تمام هفتاد سال مادر برزگ را گریست

                                           سارا پدر ندارد . . . .

                                 

                                                علی رطبی (عضو انجمن)