سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعران جوان انجمن ادبی صبا. تربت جام

شاعرانه ها ی سهراب...

شعر سهراب رنگارنگ است و خواننده را به افقهای تازه می کشاند. آثار وی پُر است از صور خیال و تعبیرات بدیع، که با وجودِ زیبایی ظاهری و تصویرهای بدیع و رنگارنگ، در مجموع از جریان های زمان به دور است.در اشعار او نقد و پیام اجتماعی کم رنگ است، و در آن پراکندگی و ناهماهنگی تصاویر به چشم می خورد.اما سهراب در اشعارش به طور کلی و در بعدی وسیع نگران انسان و سرنوشت اوست.سپهری روح شاعرانه و لطیفی داشت که برای هر چیز معنی و مفهومی خاص قائل بود.تخیل وی در همه ی اشیاء باریک می شد و از آنها تصاویری زنده و حساس می ساخت، بدین علت است که اندیشه ها و تجربه های فکری و عاطفی او به حالتی دلپذیر درآمده است.سهراب دارای سبک ویژه ای است که می توان او را بنیانگذار این شیوه دانست.در واقع می توان گفت قابل توجه ترین اتفاق در عرصه ی شعر نو در سال 1332، چرخش سهراب از زبان نیمایی به زبان هوشنگ ایرانی است.اهمیت این اتفاق از آن جهت بود که در آن سالها، متأثرین از نیما فراوان بودند، ولی کسی به زبان هوشنگ ایرانی و زیبایی شناسی او وقوف نداشت.

سپهری، تنها شاعر متأثر از درک هوشنگ ایرانی بود که زبان او را تا حد چشمگیری تکامل بخشید و اگر این نبود یکی از ظریفترین و پر ظرفیت ترین دستاوردهای شعر نو، نیمه کاره و ناقص می ماند. شعر سپهری دارای تصویرهای شاعرانه و مضامین و مفاهیم عرفانی و فلسفی و غنائی است.سهراب شاعری بود، غوطه ور در دنیای شعر و هنر خویش که به همه چیز رنگ شعر

می داد. همه ی اشیاء برای او معنویت داشتند، در ژرفای هر چیز مادی فرو می رفت و به آن حیات معنوی می بخشد.

گویی برای او تمام ذرات عالم دارای روح و عاطفه و احساس بودند.زبان سپهری نیز زبانی لطیف و ویژه ی خود اوست.شعرش دارای تصاویر تازه ولی مبهم است و از این رو ساده و روشن نیست.خیالات ظریف و تصویرهای زیبا سراسر اشعار وی را در برگرفته است.او البته همواره در راه تکامل خویش پیش رفته است و این نکته را از خلال شعرهای«هشت کتاب»او می توان دریافت.در کل، سهراب در شعر با زبان ساده، انسانها را به نگریستن دقیق در طبیعت و نزدیک شدن و یکی شدن با آن دعوت

می کند. او محیط خود و عصری را که در آن می زیست نمی پسندید و در جستجوی عالمی والاتر و برتر بود.

منابع

شعر معاصر ایران از بهار تا شهریار، جلد دوم / حسنعلی محمدی، ص. ??? - ???.

- صد شاعر/ خسرو شافعی/ ص501-506