شعری از تبار امروز
ملّا ممّدجان
شاید در کوه های هندوکش کشته شده باشی
با موشکی که چشم هایت را هزار بار تکثیر کرد.
شاید در راه قندهار قنداق ها تو را گرفته باشند
و ترانه هایت
که یکی
یکی شهید شدند.
شاید «قندور»
شاید «سالنگ».
اصلاً شاید زنده باشی
شاید در «گوان تانامو»
دست هایت را بسته باشند
پاهایت را بسته باشند
چشم هایت را بسته باشند.
مردی از خیابان های «کلن» می گذرد
مردی با شانه های تکیده می گذرد
مردی که ترانه ندارد
و «آیه» ندارد...
شاید تو باشی.
«آیه» گفته بود:
«بیا بریم به مزار...»
کاش به «مزار» می آمدی
کاش نمی آمدی
کاش می دانستم
مزارت کجاست؟
«ملّا ممّدجان»
سید الیاس علوی.