مسیرشناسی شعر امروز
برای شناخت شعر امروز لازم است بعنوان مقدمه از آغاز شروع کنیم تا به امروز برسیم
در تکوین شعر مدرن بیش ترین سهم از آن نیما است، و سپس شاملو … یعنی از طریق نیما می توان با
. پیشرفت های ادبی و اجزای سازنده ی شعر معاصر آشنا شد
توجه و نظر نیما به گفته ی خودش بیش تر به محتوا و ساخت درونی شعر، یعنی انسجام تصویری بود که
شعر از تکرار و کلیشه شدن و تناسب های دور از ذهن و کلی گویی های بی زمان و مکان خالی و رها
.شود، تا شاعر در کمال آزادی با متن جامعه پیوند نزدیک و منطقی برقرار نماید
با ظهور نیما، حرکت مترقی و نوینی ـ به تدریج ـ در ادبیات این سرزمین شکل گرفت. پیگرد این نوع
،نگرش به شعر که منجر به تغییرات بنیادینی؛ در شکل ظاهری و ـ به تبع آن ـ ساخت درونی شعر گردید
نظامی که را سال های سال؛ بر عرصه ی شعر فارسی حاکم بود یکباره به هم ریخت، و حیاتی دوباره به
.پیکره ی بی رمق شعر فارسی بخشید
نیما تساوی طولی مصراع ها را اصل ندانست؛ و قالب عروض را شکست. اما
جسارت ورزی های شاملو موجب شد وزن را که به گفته ی خودش اساسا مانع جریان طبیعی و خود
.بخودی شعر بود؛ حذف شود. و وزن سیالی با توجه به موسیقی واژگان (هم حروفی) پیش نهاد نماید
از شاملو به این طرف، هرگونه تغییری در شعر نو (با حذف وزن) شعر سپید خوانده می شود، اما
گرایشات سبکی ویژه گی های خاص خود را دارا می باشد که نشاندهنده ی تحول و تغییر شکل آن سبک
.است
.با توضیح و بر شمردن ویژه گی های آن می توان به فرم جدید دست یافت
شاعران پسانیمایی به این نتیجه رسیدند که قالب های کهن ظرفیت لازم جهت دریافت و ارائه ی پتانسیل
.های شعر امروز را ندارند
بحث پیرامون شعر نو و کهنه، در دهه های 30 40 و … بحث محوری بود که موضوعیت داشت. اما
.امروز، دیگر یک بحث دسته چندم است که تاثیر چندانی در روند تکاملی شعر ندارد
شعر امروز آنقدر گسترده است که به محدویت های فکری ـ فرهنگی تن نمی دهد. نظرات و مولفه های
تازه و متنوعی که روز به روز بر حجم آن افزوده می شود، زمینه ی تعامل و خود آگاهی شاعران را فراهم
.آورده، تا در فضای گفتمان جریانات ادبی روز را پیگیری نمایند
شاعر از یک دانش ناخودآگاه برخورداراست که هنگام سرودن نسبت به نهان داشت ها معرفت و شناخت
.پیدا می کند
شعر موج در فضایی جادویی و سورئال جریان دارد، و شاعر موجی با اتکا به تصویر سازی و جنبه های
انتزاعی اثر سعی در خلق تصاویر ناپایدار و جاودانه دارد. شعر موج در زمان پیدایش، شعری پیشرو
.محسوب می شد که به اجتماع نواندیشان و محافل روشنفکری تعلق داشت
شعر موج با هوشنگ ایرانی وارد ادبیات فارسی شد که بدلیل استفاده از اصطلاح « جیغ بنفش » مدافع و
.مبلغ اصلی اشعار سورئال در ایران از صحنه ی ادبیات فاصله گرفت، منزوی و دور ماند
احمد رضا احمدی اندیشه و افکار هوشنگ ایرانی را پیگیری و ادامه داد که با انتشار مجموعه ی شعر
طرح » این فرم ادبی را به نام خود ثبت کرده است»
سه طیف تاثیر گذار در آثار موج سرایان وجود دارد که شعر موج را از شعر سپید از نظر فرمی و معنایی
جدا می کند. 1 – موج اول 2– موج دوم 3 – موج ناب 4 البته موجی که به حجم گرایی تن داد توسط
.یدالله رویایی و بر شمردن برخی ویژه گی درونی، آنالیز و مطرح گردید، که بعدا به آن خواهیم پرداخت
...اما
موج اول توسط احمد رضا احمدی با انتشار کتاب «طرح» مطرح و ثبت شد که متاثر از مولفه های
وارداتی سورئالیست های فرانسه و به پیروی از واکنش هوشنگ ایرانی به شعر …. وارد شعر و ادبیات
.فارسی گردید
موج دوم که بیش تر به جنبه های سیاسی توجه و گرایش داشت و بنابر یک عقیده شاعران موج دوم شعر
.را تا سطح یک بیانه ی موزون سیاسی کاهش داده اند
موج ناب که از تلفیق موج اول و دوم بوجود آمده و تقریبا آمیخته ای از مناسبات سورئال و مسائل
اجتماعی است. البته در ایجاد این شکل اختلاف وجود دارد، اما موج ناب در مقطعی شعر پیشرو محسوب
.می شد که محافل روشنفکری و اکثر شاعران جوان به آن تعلق خاطر داشتند
شعر حجم شاخه ی پرداخته ی موجی است که یداله رویایی با بهره گیری از ظرفیت های گذشته و
دستاوردهای شاعران سورئال، آن را از شعر موج جدا نمود ، و به صورت شعری مستقل که دارای فرم
.است ایجاد و معرفی کرده است
در طول تاریخ ادبیات تغییر و دگرگونی در مضمون و معنا صورت پذیرفته ، و در کلیت از نظر
موضوعی به وحدت رسیده است . اما در چند دهه ی اخیر، (صرفنظر از مساله ی زبان) تغییر و دگرگونی
.در معنا و صورت اتفاق افتاده و به شکل شکنی انجامیده است
در ادبیات کهن شکل ثابت و معنا متغیر بود ، اما امروز با تغییر شکل مواجه ایم. بی تردید، تغییر یافتگی
.معنا در نگاه و نگرش شاعران به هستی و جهان در هر دوره ای لازمه ی حیات شعر و ادبیات است
مکانیزم شعر امروز را تفاوت و تمایزی تعیین می کند که نسبت به دوره های پیشین به میزان قابل ملاحظه
ای تغییر یافته است. این تغییر و تحولات ـ به تناسب زمان ـ در رابطه ی مستقیم با تکنولوژی و گسیختگی
.جامعه ی زیستی تعریف می شود
. شعر مسلط امروز برخلاف دهه های پیشین با نفی اقتدار از دموکراسی ادبی دفاع می کند
. ایجاد فضای گفتمان موجب مرکز زدایی از متن می شود، تا خواننده در ساخت اثر مشارکت داشته باشد
. مشارکت خواننده در یک فرایند اندیشمندانه با التذاد هنری همراه است
. امروزه نزدیک شدن به مولفه های پست مدرن جزء فرهنگ شعری ما به حساب می آید
. پست مدرن بعنوان یک رفتار ستیزگر در محافل ادبی مورد توجه اکثریت هیچ انگار است
جاودانگی با مشخصه های پست مدرن منافات دارد.
! از جهانی که پایانش مرگ و نیستی است، انتظار جاودانه شدن بی هوده نیست؟
. فراروی از محدودیت های فکری فرهنگی ذاتی شعر است
در شعر امروز ژانر چند صدایی (که مترادف گفتمان آمده) از جایگاه ویژه ای برخودار است
توجه به ساخت و ساختار در شعر امروز باعث پذیرش شاعران بر این اصل شد که هر متنی در محور
.عمودی به یک ساخت می رسد. البته نباید محور افقی را نادیده گرفت
شکستن استبداد روایت (چند روایتی) موجب می شود تا متن در چند بستر روایی متفاوت ـ بر اساس
.مناسبات درونی اثر ـ زوایای مختلف را بررسی و تبیین نماید
. برای خلق یک اثر سیال، باید از تمام عناصر ـ دور و نزدیک ـ به نفع شعر بهره گرفت
. عناصر تشکیل دهنده ی شعر متناسب با ظرفیت متن پیش می روند و قاعده ی شعر را معین می کنند
امروزه که وسایل ارتباط جمعی هر نا ممکنی را ممکن می سازد، شاید و بل که دیگر تجربه بزرگترین
.معلم انسان نباشد
. سطر های پیوستی انسجام روایی متن را تامین می کند
شعر نوعی اعتراض به جریان حاکم و وضیعت موجود است که در برخورد با زمان (در هر دوره ی
.ادبی) ارجاعات خود را دارد
. انتقاد از هرچیزی به منزله ی نفی و یا حذف آن چیز نیست
. مرز میان زبان و معنا را متن تعیین می کند
در زنجیره ی کلام، حرکت مجاز ها به سمت استعاره شدن است. تقابل مجاز و استعاره ها، نهایتا به تبانی
.وجوه متفاوت معنایی می انجامد
. شاعر به زبان روز آمد، اعتیاد دارد
. زمان در اثر جاری است، نه در ذهن شاعر
. وجوه مردمی و مورد پسند عام بودن شعر از مسائلی است که در این چند دهه کمتر به آن توجه شده است
شعر امروز به بهای از دست دادن مخاطب است که موقعیت خود را تثبیت می کند.
امروزه به همان اندازه که به تعداد شاعران اضافه می شود ، به همان اندازه از عدد علاقمندان به شعر
.کاسته می شود
. در متون بسته اشیاء و عناصر فرصت نفس کشیدن ندارند
. حذف و اضافه کردن کلمه ای تعادل متن را به هم می ریزد
. ایجاد گفتمان در متن باعث می شود تا خواننده در شرایط برابر با مولف قرار بگیرد
حذف منش خطی روایت که از خواست و تک گویی های مولف پیروی می کند، متن را از یک سویه نگری
.رها کرده، تا در چند بستر روایی مختلف جریان بیابد
اگر گسستی بین دوره های شعری وجود داشته باشد (که دارد) نباید تعجب کرد. زیرا این فاصله مبین پیش
.روندگی دوران ادبی ما است
. اصلن ادبیات از همین تضاد ها و تفاوت ها است که ادبیات است
اصولا شاعر تا در وضیعت انفعالی قرار نگیرد اثری متولد نخواهد شد. اگر چه بعضی ها برای خلق اثر
.به تعمد و خودآگاهی معتقدند
. در نظریه های مدرن بیش تر بر فرم و ساخت اثر، و همچنین ساختار زبانی تاکید دارند
. در شعر امروز زبان همان قدر اهمیت دارد که معنا
. تصاویر سورئال احتمالا چیزی طبیعی نباید باشد که جزء بدیهیات است
.تعلیق در متن دریافت واقعی ما را به تاخیر می اندازد، و مانع از دریافت صریح و بی واسطه از اثر می شود
. تغییر فضا (و یا موضوع) ظرفیت تازه ای به متن اعمال می کند که دور از انتظار است
. تکلیف شعر امروز، امروز تعیین نمی شود
. نسلی که ما را قضاوت می کند، قرار است که بیاید
. سرافکنده تر از شعر معاصر، شاعر است
. هنر، مقدمه ی رهایی انسان از خود است
. هنرمند خود را در ادامه ی هنرش پیدا می کند
. درک هنرمند ناشی از درد او است که در هنرش تبلور یافته است
. هر کس به اندازه ی درد هایش شاعر است
. شناسنامه ی شاعر، شعر شاعر است. زیر و بم های درونی شاعر در اثرش نهفته و جریان دارد
. شعر وقتی یتیم است که به اصالت اش پشت کرده باشد
انسان زمانی عاشق است که شاعر باشد و زمانی شعر می گوید که
. جای من آن جایی است که نباشم
. هر صبح به دنیا می آیم، اما نمی توانم خودم باشم
. به هر صورت ما یک دوره از زمان را اشغال می کنیم
. متاسفانه ما همیشه خودمان را دنبال می کنیم، نه هدف را
. دسترسی به آثار مکتوب برای دیگران همان قدر مقدور است که برای ما
. هنر نوعی عدم سازش با طبیعت است که با دگرگون کردن طبیعت قادر است طبیعت ثانوی بیافریند
برخی از شاعران (بنا بر مقتضیات) هنرشان را صرف مردم کردند، و برای جلب مخاطب به شعرهای
.سطحی و عامه پسند رو آورده اند
شاعر پس از جنگ وارد فضای تازه ای از زندگی می شود که جنگ بعنوان یک حادثه ی تاریخی بخشی
از خاطرات او را تشکیل می دهد. دیگر صدای توپ و
. ادبیات مقاومت برخاسته از کنش های غیر ارادی ملتی زنده و مقاوم است
قواعد و ملاک ارزش گذاری ادبیات مقاومت را جهانیان تعیین نمی کنند. بل که آن چه اهمیت دارد این
.دوره ی ادبی در یک مقطع تاریخی (که جزیی از زندگی ما است) رخ داد
در جهان شمول بودن ادبیات مقاومت شک نکنید. زیرا حتی صلح طلب ترین مردم (در دورترین نقطه ی
.جهان) با روح حماسی ادبیات جنگ آشنا هستند
. اصلا هر انقلاب و نهضتی که در هر گوشه ی جهان رخ بدهد، ادبیات خود را با خودش می آورد
. در زندگی حجم هایی وجود دارد که نمیتوان بر هیچ سطحی نشاند
. فعل اندیشیدن موقعیتی را معین می کند که رسیدن به آن موقعیت یعنی ایجاد قاعده کردن
. شعر عصاره ی وجود شاعر است که موجودیت اش، بسته به وجود شاعر است
. در چند دهه اخیر ادبیات کلاسیک مورد بی مهری قرار گرفته است
. نگرش شاعر در جهان کلاسیک متفاوت است با دنیایی که مدام در حرکت است
در گذشته تا چشم کار می کرد دشت بود و رهایی انسان نیاز به چهار چوبه ای داشت تا بتواند
.سرگشتگی ها را مهار کند
اما امروز همه دیوارند. اگر خوش بینانه تر نگاه کنیم، می توان گفت: انسان امروز احتیاج به هوایی آزاد
.دارد، تا افکارش را جمع کند
. هنر آمیخته ای از عصاره ی عشق و تنهایی است
. رسایی و کیفیت هر هنری بستگی مستقیم با عواطف و روحیات هنرمند دارد
. عواطف انسانی بر اثر ناملایمات روزگار است که روح را الهام پذیر می کند
. همه اعتقاد به یک نظام فکری مقید و مفید، متکی به اصول اخلاقی دارند
رویگردانی از مردم و اجتماع، ذهنیتی بیمار و آسیب پذیری را به متن اعمال می کند که منطبق با واقعیات
.موجود، و همخوان با تجربیات زیستی نیست
. بن مایه ها، گاهی نقش کلیدی را در اثر به عهده می گیرند، و موقعیت متن را تغییر می دهند
هنرمند قادر است، می تواند، جمعی را به فنای فرهنگی بگشاند. و قادر است، می تواند، موید غنای
.فرهنگی جامعه ای رو به رشد باشد
عصر ما عصر خود فریبی نیست، بل که عصر دیگر فریبی است. شاید بتوان به وعده دیگران را
!فریفت، اما خود را هرگز
موسیقی فضای متفاوتی در شعر است که در نزدیکی و همنشینی با شعر لذت را در شنونده شدت می
.بخشد
موسیقی طبیعتی مستقل و دست نایافتنی در شعر است که تنها روح و روان ما قادر است نیاز های عاطفی
.خود را (از طریق آن) دریافت نماید
. پیرامون موسیقی و حوزه ی انتشار و عمل آن در شعر … کمتر می شود گفت، و بیش تر باید شنید
نقد شعر، نوعی قضاوت یک طرفه و یک جانبه است که شاید مورد رضایت مولف که مخاطب خاموش این
.جریان است نباشد
. هنر در ذات خود کامل است
. از شعر نمی توان انتظار داشت تعهدپذیر باشد، و آنچه را که بر ما فرض است بیان نماید
. وقتی از شعر می گوییم شعر را تا سطح گفته ها پائین می آوریم
. شاعر فرزند لحظه ها است، و شعر محصول لحظه های ناب شاعرانه که در جهان اندیشگی اتفاق می افتد
.با هر اتفاق متنی متولد می شود که نشاندهنده ی جهانی مبهم و پیچیده است و ناگزیر
. در کلامی و سخنایی بودن شعر تردیدی نیست، چون که شعر ماده ی اولیه ی خودش را از زبان می گیرد
. ساختار زبانی گرایش به سمت معنا شدن دارد
. پدیده های معنایی در یکه گی و تفرد و تکثر زبان حاضرند
. شعر اگر « چکیده ی درد اجتماع » است. شاعر باید موضوع آن باشد
شعر سیاست مجرد عشق است. بدون اطلاع قبلی وارد زندگی می شود. پس از نزاعی طولانی، ناچار
.شاعر تمام می شود، و این شعر است که تنها و ناتمام باقی می ماند
هر کس در مسیر زندگی به اصول و قواعدی پای بند است که تمایلات و باور هایش متناسب و منطبق با
.آن اصول و قو.اعد شکل می پذیرد. این بینش در هنرمند محسوس تر است
بی تردید دریافت مردم از هنر محدود و نسبی است. نسبت دریافت و کیفیت دریافت بسته به میزان تاثیر و
.توزیع هنر در لایه های اجتماعی مختلف قابل پیش بینی و سنجش می باشد
. درک شعر امروز نیاز به معرفت و شناخت روز دارد
. وقتی دلایل جای حق را بگیرند، حق را باید در وجدان های بیدار به زنجیر کشید
. وجدان سیاه چال حقیقت خاموش است
در هم تنیدگی عناصر مختلف در متن، کل واحدی را عرضه می کند که ضمن داشتن تفاوت های غیر قابل
.انکار می توان آن را در یک زمینه ی فکری فرهنگی تلفیق و گسترش داد
. معنا در زبان حاضر است، اما نیازمند به شکل بیان و چگونگی بیان است
. جهان متن بخشی از تصورات ذهنی ما را دریافت می کند که قابل توضیح و تتبین است
. شکل هم تابع آرایش و حرکت واژه گان … و رویکرد واژه گان است، تا در بافت عمودی ساخت و سازشود
ریاضت واژه ها » با توجه به گسترش شعر نو، گاهی اتفاق می افتد واژه یا واژه گانی در تنگنای »
دریافت های شاعرانه قرار بگیرد که در انتظار گسستن قیود ذهنی شاعر باشد. اما این امر صورت نمی
.پذیرد، و واژه گان زائد و کم مصرف همچنان در حصار مفردات و مفاهیم شعر (پا برجا) باقی می ماند
از بس که شاعران با « حشو » خو گرفته اند. دیگر « حشو » جنبه ی اضافی و زائد بودن خود را از
.دست داده و به فراموشی سپرده است
اگر تکرار واژه و کلمات در فرایند موسیقایی اثر هماهنگ با مفهوم و تصاویر نباشد، به کلیت شعر آسیب
.می رساند
. ایجاد تناسب بین معنا و تصاویر شعری از الزامات موسیقی در شعر امروز است
. جسارت زبانی تا آن جایی معقول است که منجر به خسارت معانی نگردد
اگر با کلمات کمتر حق مطلب ادا می شود، دیگر استخدام واژه گان اضافی لزومی ندارد. زیاده گویی ذهن
.را تخدیر و خواننده را خسته می کند
هرگز چیزی را نخواهید که برای یافتن اش خودتان را کوچک کنید! بگذارید آن چیز را (اگر چه شاخه گلی
.باشد ) به شما تقدیم بکنند
.هنرمند روزی هزار بار می میرد و می میراند. و از پس هر مردن است که زنده می شود و زندگی می بخشد
در شعر کلاسیک گرایشات شکلی و معنایی واسطه ی شاعر با اثر بود. در شعر مدرن زبان جایگزین شکل
گردید، تا ظرفیت تبدیل شونده گی ( شیی واره گی ) در زمان جاری و قابل رویت باشد . امروزه فراروی از
.محدویت های ساختاری متضمن هویت فرد و فردیت انسان معاصر است
شعر بی حرکت، شعری مرده است. زیرا پویایی و سیالیت لازم جهت توزیع و گسترش روابط درون متنی
.را در اختیار ندارد
وقتی تمام گل های سرزمین احساس و اندیشه پژمرده اند. دیگر در انتظار جادوی سبز بهار نشتن بی هوده
.نیست ؟ هر چند از قبیله ی منتظران باشیم
. آن ها که از بنده گی خدا دست کشیده اند، به سرداری خلق مفتخرند
. دیگر زمان خطر کردن نیست که خطر ناک ترین افراد پشت میله ها به اعتراف نشسته اند
امروزه، نزدیکی فلسفه و علوم مختلف و نا متجانس با ادبیات، نوعی سازش و همگونی و تاثیر متقابل بین
.آن ها به وجود آورده است که به راحتی تفکیک و جدا کردن آن ها ـ از یکدیگر ـ میسر نمی باشد
شاعر جوان ما هنوز خود را باور نکرده است. یعنی به خود باوری نرسیده است. در چنبره ی عادت و
.روزمره گی، خود را از دست رفته (حرام شده) می بیند
بالطبع هر هنرمند دور اندیشی در مراحل مختلف زندگی هنری خود، به علل ماندگاری آثارش فکر می
کند. و با مطالعه و دقت در راه های متفاوتی که پیش رو است، راهی را که موافق طبع و استقلال هنریش
تشخیص داده شود را جهت تعالی استعداد و جاودانگی اثرش بر می گزیند، و احیانا اگر راه انتخاب شده
جواب درستی ندهد (مجددا) برمی گردد، راه دیگری را در بوته آزمایش قرار می دهد، تا راهی که در مسیر
.طبیعی ذوق و استعدادش قرار دارد را لمس و دریافت نماید
. هر که پیش تر … به اصل نزدیک تر. هر که پس تر … از خود دور تر
، ( آنچه که من می اندیشم، تمام آن چیزی نیست که هست. (و یا باشد.) اما هر چه که هست، (و یا باشد
بخشی از زندگی من بر اساس آن چیزها شکل می گیرد، و بخشی دیگر با اتلاف وقت
. شاعر به مدد عواطف و احساسات لطیف است که کلمات را در گارگاه تصور و اندیشه تراش می دهد
هر چیزی بسته به نوع نگرش ما به آن چیز است که قصد پرداختن به آن را داریم. احتمال دارد آن چیز یک
.کلمه باشد و یا عنصری که در ذهن ما نقش بسته است، اما قابل رویت نباشد
آفرینش هر متنی میتواند آغاز حرکت و تجربه ی تازه ای باشد. بی شک، ما از آغازین روز نوشتن تا
.واپسین لحظات در حال تمرین و تجربه اندوزی هستیم
در طول زندگی شاید به دلیل روحیه ای که داشتم، مدام بیراه رفته و یا بیراه گفته باشم. هر چند بیراه هم
خود راه ( فرعی ) است ، که اگر در عالم واقع عیب شمرده می شود، اما در عالم هنر، لازمه ی حیات
.شاعرانه است
در واقع، من به شعری می اندیشم که از قانون علیت سر باز زند. و روابط علت و معلولی اصل و تعیین
کننده ی سرنوشت اثر نباشد. علت های متن جای خود را به شعریت اثر بدهند، تا متنی سیال آفریده شود. نه
.به دلایل موجود در متن
فراروی از فرآیند علت و معلولی در آثار شاعران بندرت دیده می شود که در اجزا این خصوصیت
.خودنمایی می کند و در کلیت بازتاب ندارد
من فکر می کنم در آینده به شعری توجه خواهد شد که با حذف و یا گمرنگ شدن علیت های متن ، به رابطه
.ی علت و معلولی وابسته نباشد
. شعر امروز در حال گذار است. گذار از مرحله ی تجربی برای رسیدن به یک موقعیت تازه
... یک شوالیه ی نجیب دعوت به مبارزه را هرگز رد نمی کند
نوشته: رجب بذر افشان