دوباره من
وقتی دیروزهایم را در خاطرات آیینه مرور می کردم، پنجره، با نگاهی وهم
آلود خمیازه اش را تکمیل کرد. و من از این همه توجه ، به خودم امیدوار شدم.
وقتی دیروزهایم را در خاطرات آیینه مرور می کردم، پنجره، با نگاهی وهم
آلود خمیازه اش را تکمیل کرد. و من از این همه توجه ، به خودم امیدوار شدم.
وقتی از کنار آب می
نویسم تمام سرنوشت رود شبیه جریان خند ه ای است که لب های نیمه جان تو را می دود
وقتی آب های سراشیب تند روزگار،صفحه ی گذشت را ورق می زنند من با عرض ارادت به چشم
های بیکران تو عظمت خنده هاشان را می فهمم
روزی که از آب گذشتم خس خس چشم هات آتشم زد تا اینکه ستاره ای دنباله دار قلبم را
فهمید و از آنروز به بعد حس می کنم نیستم و حس می کنم هستی! چیزی نیست این قاب عکس
من است که تو را به روزهای خسته ی بودنم می کشاند. بخند که آب میرود و تبسم ساده
ات جریان را به راه می اندازد.
بخند تا می توانی بخند
محمد امین قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز نیاز پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر پروردگار بزرگش برای پذیرش وحی بتدریج آماده می شد .
درعالم واقع روح الامین، جبرئل بزرگ، فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را براو بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود.تنهایی و توجه خاص او در غار حالتی غریب در او ایجاد می نمود .حالتی وصف ناشدنی ،ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک بالی از سوی دیگر .و به ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی به یکباره بر او نازل گردید با این پیام :
اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم .
بخوان به نام پررودگارت که آفرید .او انسان را از خون بسته .بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است .خدایی که نوشتن آفرید .به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست .
فرشته وحی به او فرمان خواندن داد ولی حضرت بیان داشت خواندن نمی دانم .اما بار دیگر همان جمله را شنید ،فرمود من امی و درس ناخوانده ام و شنید بخوان ،این بار روح الامین او را سخت فشرد و محمد(ص)دریافت که این بار می تواند و بدین ترتیب جبرئیل ماموریت خویش را به انجام رساند .
آن حضرت از کوه پایین آمد و به خانه همسر مهربانش خدیجه شد .واقعه عجیبی را که بر او گذشته بود با وی در میان گذاشت .او را دلداری داد و گفت بدان که خداوند مهربان هرگز به تو که با خانواده ات مهربان هستی و از ستمدیدگان و محرومان دستگیری می کنی بد نخواهد کرد و ترا تنها نمی گذارد و او دانست که ماموریت بزرگ شویش آغاز شده است .حضرت فرمود مرا بپوشان تا لختی بیاسایم ،خدیجه چنین نمود و محمد (ص) به خوابی آرام فرو رفت .
خدیجه به منزل عموزاده اش ورقة ابن نوفل که از دانایان عرب بود در آمد .و شرح ماوقع را بیان داشت ورقه اظهار داشت که پروردگار بزرگ برای شویت ماموریتی بس عظیم قرار داده و اراده خداوند بر رسالت محمد قرار گرفته است و او همان آخرین پیامبر موعود است .
و بدین ترتیب پیامبر رحمت در سن 40 سالگی برای نجات و سعادت ابناء بشر به مقام نبوت رسید .او آمد تا برای همه آدمیان الگویی باشد نمونه تا رسم چگونه زیستن را به آنان بیاموزد و راه هدایت را به انسانها بنمایاند.
آری محمد امین، پیامبر رحمت و ختم مرسلین برای هدایت و سعادت ما آمد .
مسیح از آمدن پیامبری به نام احمد بشارت می دهد :
منظور از فارقلیط چیست.
وَإِذْ قِالَ عِیسی ابْنُ مَرْیَمَ یِابَنِی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِمِا بَیْنَ یَدَىَّ مِنَ التَّوْراةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمّا جائَهُمْ بِالْبَیِّنِاتِ قِالُوا هِذا سِحْر مُبِین؛.
بیاد آر زمانی را که عیسی بن مریم به بنی اسرائیل گفت: من فرستاده خدا به سوی شما هستم و توراتی را که در برابر من قرار دارد تصدیق می کنم و بشارت دهنده ام به پیامبری که بعد از من می آید و نام او احمد است. اما هنگامی که آن (پیامبر موعود) آمد (به تکذیب او برخاستند) و گفتند: معجزات او سحری آشکار است).
برخلاف تصور گروهى، راه شناسایی پیامبران واقعی منحصر به این نیست که مدعی نبوت، دارای معجزه باشد، بلکه همان طور که معجزه می تواند ما را به صدق گفتار مدعی نبوت رهبری کند و موجب می شود پیامبران واقعی را از مدعیان دروغین تشخیص دهیم، هم چنین گواهی پیامبران پیشین در مورد فرد بعدى، یکی از راه های شناسایی پیامبران است.
هرگاه پیامبری که نبوت او با دلایل قطعی ثابت شد، در گفتار و یا کتاب آسمانی خود، که انتساب آنها به وی نیز قطعی باشد با صراحت و قاطعیت کامل، علایم و مشخصات پیامبر آینده را بیان کند و تمام آن علایم و نشانه ها بدون کم و زیاد، با مدعی نبوت تطبیق نماید، در این صورت تصریح قاطع وى، موجب حصول علم به صدق گفتار مدعی نبوت بعدی می شود و او را از آوردن معجزه بی نیاز می سازد.
در این جا قراین روشنی داریم که گواهی می دهد که مراد از فارقلیط پیامبری است که پس از مسیح می آید نه روح القدس:.
1 . باید توجه کرد از برخی تواریخ مسیحی استفاده می شود که پیش از اسلام در میان علما و مفسران انجیل مسلم بود که (فارقلیط) همان پیامبر موعود است. حتی گروهی از این مطلب سوء استفاده کرده وخود را (فارقلیط) موعود معرفی نموده اند؛ مثلاً منتس که مردی ریاضت کش بود و در قرن دوم میلادی می زیست، در سال 187 میلادی در آسیای صغیر مدعی رسالت گردید و گفت: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است و گروهی از وی پیروی کردند..
2 . از آثار و تواریخ مسلم اسلامی کاملاً استفاده می شود که سران سیاسی و روحانی جهان مسیحیت در روزهای بعثت پیامبر اسلام همگی در انتظار پیامبر موعود انجیل بودند از این جهت هنگامی که سفیر پیامبر نامه او را به زمامدار حبشه داد او پس از خواندن نامه رو به سفیر کرد و گفت: من گواهی می دهم که او همان پیامبری است که جهان اهل کتاب، در انتظار او هستند. و همان طور که حضرت موسی از نبوت حضرت مسیح خبر داده، او نیز از نبوت پیامبر آخرالزمان بشارت داده و علایم و نشانِ های او را معین کرده است..
وقتی نامه پیامبر به دست قیصر رسید و نامه را مطالعه کرد و درباره پیامبر اسلام تحقیقاتی به عمل آورد، در پاسخ نامه آن حضرت چنین نوشت: نامه شما راخواندم واز دعوت شما آگاه شدم، من می دانستم که پیامبری خواهد آمد، ولی گمان می کردم که این پیامبر از شام بر خواهد خاست... .
از این نصوص تاریخی استفاده می شود که آنان در انتظار پیامبری بودند و چنین انتظار به طور مسلم، ریشه انجیلی داشته است.
3 . امتیازاتی که حضرت مسیح برای (فارقلیط) قائل شده، و شرایط و نتایجی که برای آمدن او شمرده است، این مطلب را قطعی می سازد که منظور از (فارقلیط) جز پیامبر موعود نخواهد بود. این علایم مانع از آن است که آن را به روح القدس تفسیر نماییم. اکنون مشروح قراین:.
الف) حضرت مسیح سخن خود را چنین آغاز کرد: (اگر شما مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید و من از پدر خواهم خواست تا (فارقلیط) دیگری به شما خواهد داد. اولاً، از این که حضرت مسیح مهر و محبت خود را به رخ آنها می کشد حاکی است که او احتمال می دهد گروهی از امت او زیر بار کسی که وی از آمدن او بشارت می دهد،نخواهند رفت و لذا از طریق تحریک عواطف می خواهد آنان را به پذیرفتن او وادار سازد و اگر منظور از فارقلیط - آن طور که مفسران انجیل تصور کرده اند - همان روح القدس باشد در این صورت به چنین زمینه سازی احتیاج نبود؛ زیرا روح القدس پس از نزول، آن چنان در قلوب و ارواح تأثیر می کند که برای کسی جای تردید و شک و انکار باقی نمی ماند، ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد، به یک چنین زمینه سازی نیاز شدید هست؛ چون نبی موعود، جز از طریق بیان و تبلیغ در قلوب و ارواح تأثیری و تصرفی نمی کند و روی این ملاحظه، گروهی منصف به وی می گروند و گروهی از او روی برمی گردانند.
حتی حضرت مسیح به این مقدار تذکر اکتفا نکرد. در جمله 29 از باب 14 در این قسمت پافشاری کرده و فرمود: (اکنون قبل از وقوع به شما خبر دادم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید). در حالی که ایمان به روح القدس، به توصیه نیازی ندارد، تا چه رسد به این اندازه پافشارى.
ثانیاً، وی فرمود: (فارقلیط دیگری به شما خواهد داد). اگر بگوییم منظور از آن، پیامبر دیگری است، کلام بدون تکلف و صحیح خواهد بود، ولی اگر مقصود از آن روح القدس باشد، به کار بردن لفظ (دیگر) خالی از تکلف نخواهد بود؛ زیرا روح القدس متعدد نیست و تنها یکی است.ب) (هر چیزی که من به شما گفته ام به یاد شما خواهد آورد). روح راستی که از طرف پدر می آید، درباره من شهادت خواهد داد.
می دانیم روح القدس پنجاه روز پس از مصلوب گشتن عیسی برحواریان نازل گردید. آیا این افراد برگزیده، همه دستورات او را در این مدت کوتاه فراموش کرده بودند، تا روح القدس دو مرتبه به آنان تعلیم دهد!.
آیا شاگردان مسیح چه نیازی به شهادت او داشتند تا درباره مسیح شهادت دهد، ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد، دوجمله معنای صحیح خواهند داشت؛ زیرا امت مسیح بر اثر طول زمان و دست برد علمای انجیل، بسیاری از دستورات او را فراموش کرده و گروهی همه آنها را به دست فراموشی سپرده بودند و حضرت محمدق همه را بازگو کرد و به نبوت حضرت عیسی شهادت داد و گفت: او نیز مانند من، پیامبر بوده و مادر مسیح را از نسبت های ناروا تبرئه نمود و ساحت مقدس مسیح را از ادعای الوهیت پیراسته ساخت.
ج) (اگر من نروم فارقلیط نزد شما نمی آید او آمدن (فارقلیط) را مشروط به رفتن خود کرده است، واگر مقصود (روح القدس) باشد،نزول او بر حضرت مسیح و حتی بر خود حواریین مشروط به رفتن او نبوده است؛ زیرا به عقیده مسیحیان، روح القدس بر حواریون، زمانی که حضرت مسیح خواست آنان را برای تبلیغ به اطراف بفرستد، نازل گردید بنابراین هیچ گاه نزول او مشروط به رفتن مسیح نبوده است، ولی اگر بگوییم مقصود پیامبری صاحب شریعت، آن هم شریعت جهانی است، در این صورت، آمدن او مشروط به رفتن حضرت مسیح و منسوخ گشتن آیین او خواهد بود.
د) اثر نزول (فارقلیط) سه چیز معرفی شده است: (جهانیان را به گناه و صدق و انصاف ملزم خواهد ساخت: به گناه، زیرا که به من ایمان نمی آورند
می دانیم (روح القدس) پنجاه روز پس از مصلوب شدن عیسی بر حواریان نازل گردید و هرگز آنها را ملزم به گناه و صدق و انصاف ننمود و از ذیل جمله استفاده می شود که او بر منکران ظاهر می گردد، نه بر حواریون، که هرگز حضرت مسیح راتکذیب نمی کردند. ولی اگر بگوییم مقصود پیامبر موعود اسلام است تمام این امتیازات در وجود شریف او جمع می باشد.
ه) (فارقلیط درباره من (مسیح) شهادت خواهد داد (شما را از آینده خبر خواهد داد، و مرا جلال خواهد بخشید
شهادت بر حضرت مسیح حاکی است که وی روح القدس نیست؛ زیرا حواریون نیازی به تصدیق او نداشتند و هم چنین منظور از این که به او جلال خواهد بخشید، ثنا و تعریف هایی است که پیامبر موعود درباره حضرت مسیح انجام داد و آیین او را تکمیل کرد. چه جلالی بالاتر از این!دقت در این قراین می تواند ما را به حقیقتی که محققان عالی قدر اسلام به آن رسیده اند رهنمون گردد. البته قراین به آن چه گفته شد منحصر نیست، بلکه با دقت می توان قراین دیگری نیز به دست آورد.
باور کنیم رجعت سرخ ستاره را
میعاد دستبرد شگفتی دوباره را
باور کنیم رویش سبز جوانه را
ابهام مردخیز غبار کرانه را
باور کنیم ملک خدا را که سرمد است
باور کنیم سکّه به نام محمد(ص) است
از سفر فطرت از صحف از صحف از زبور
راوی! بخوان به نام تجلی، به نام نور
آفت نبود و موت نبود و نفس نبود
او بود و بود او جز او هیچ کس نبود
«قال الست ربکم»ی را بلا زدند
فالی زدند و قرعه تکوین ما زدند
سالار «کنت کنز» در آیینه نطفه راند
برقی جهید و خرمن آدم نشانه ماند
ویرانه گرد خانه زنجیر او شدیم
ز افلاکیان خلیفه تقدیر او شدیم
گردید چرخ و خاک فلک کو به کو نشست
آدم رهید و نوح به جودی فرو نشست
ایوبها به سفره کرمان کَرَم شدند
یعقوبها به حوصله پامال غم شدند
موسی بسی ز نیل حوادث امان گرفت
تا همچو نیل دامن فرعونیان گرفت
بسیار بت شکست که از سیم کرده بود
تهمت به بت زدند، براهیم کرده بود
از رشکِ لطف، جان ملایک ملول ماند
هیهات بر زمانه که انسان جهول ماند
باور کنیم رجعت سرخ ستاره را
میعاد دستبرد شگفتی دوباره را
باور کنیم رویش سبز جوانه را
ابهام مردخیز غبار کرانه را
باور کنیم ملک خدا را که سرمد است
باور کنیم سکه به نام محمد(ص) است
راوی! به شب، حجاب نکویی، حجاب قـُبح
راوی! به صبح، صبح شکافنده، صبحِ صبح
راوی! به فتح، فتح نمایان به آسمان
راوی! به تین و زیت و به افسانه زمان
راوی! بخوان به خواندن احمد در اعتلا
بر بام آسمان، شب معنی، شب «حرا»
شبها شبند و قدر، شب عاشفانههاست
عالم فسانه، عشق فسانهی فسانههاست
راوی! بخوان که رستم افسانه میرسد
جوهر فروش همت مردانه میرسد
راوی! بخوان که افسر سیارگان مَه است
راوی! بخوان که مهدی موعود در ره است
باور کنیم رجعت سرخ ستاره را
میعاد دستبرد شگفتی دوباره را
باور کنیم ملک خدا را که سرمد است
باور کنیم سکه به نام محمد(ص) است
خونین به راه دادرسی ایستادهایم
چون لاله داغدار کسی ایستادهایم
ای دوست! ای عزیز مجاهد! رفیق راه!
مقداد روز! مالک ِ شب! میثم پگاه!
ای در صفا به همت مردانه استوار
ای مرد مرد! مرد خدا! مرد روزگار
مرغی چنین بلا زده جان در قفس نداد
حقا که داد عشق تو دادی و کس نداد
رفتی که بازگردی و تا ما خبر شدیم
ای پیشتاز قافله! بیهمسفر شدیم
گیتی به اهل عشق، به دستان، چه میکند
حالی به ما شقاوتِ پستان چه میکند
با ما چه میکنند به رندی در آشیان
این نابکار خانه به دوشان، حرامیان
ای دوست! ای عزیز! رهایی مبارکت
از همرهان خسته جدایی مبارکت
این جا خوش است ضجه زنجیریان هنوز
مردم کـُش است دشنه تقدیریان هنوز
این جا هنوز عرصه گیر و کشاش است
این جا هنوز خواب اسارت مشوش است
این جا جهان شب است، ولی بیکرانه نیست
فردای روشنایی ره بیبهانه نیست
شبها شبند و قدر، شب عاشقانههاست
عالم فسانه، عشق فسانهی فسانههاست
باور کنیم رجعت سرخ ستاره را
میعاد دستبرد شگفتی دوباره را
باور کنیم ملک خدا را که سرمد است
باور کنیم سکه به نام محمد(ص) است
شاعر : علی معلم
بسم الله الرحمن الرحیم
همانا ما کوثر را به تو اعطا کردیم پس برای پرودگارت نماز بخوان وقربانی کن . سوره مبارکه کوثر آیه 2-1
خداوند از خشم فاطمه خشمگین و به سبب خشنودی او خشنود می شود، فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است آن کس که با او دوستی ورزد با من دوستی ورزیده است. فاطمه قلب و روح من است، فاطمه بانوی زنان دو جهان است. پیامبر اکرم (ص)
حضرت فاطمه زهرا (س) روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ، در مکه بدنیا آمد ، ایشان وارث صفات بارز مادر گرامیشان خدیجه بود . در بخشش و بلند نظری وحسن تربیت وارث مادر بزرگوارش ودر سجایای ملکوتی وارث پدر بزرگوارش بود.
*فاطمه (س) در نگاه حضرت مهدی (س)
حضرت مهدی (عج ) که جهان را با ظهور و احکام نورانی خود متحول می کند و عدالت را در تمام زمین حاکم می گرداند فرموده اند که : دختر رسول خدا برای من سرمشق و الگوی نیکویی است . حضرت مهدی (عج ) حضرت فاطمه زهرا را الگو و اسوه خود در رفتار و برنامه حکومتی خود می داند .
فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه
حضرت امام خمینی (ره) از فرزندان حضرت زهرا(س) است و در مکتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در اهداف والای اسلام واهل بیت(ع) سپری نموده است. هم زمانی میلاد امام خمینی و میلاد فاطمه زهرا(س) بر اهمیت این مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام در برخی از پیام ها و سخنرانی های خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(س) پرداخته اند، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که آنچه بیان کرده اند تنها اشاره به بخشی از فضایل بی پایان و وصف ناشدنی زهرای مرضیه(س) است، که تبیین همه آن، اصولا از قدرت بشر خارج است.
اینک سخنان حضرت امام را تحت عناوینی چند ، به شما خواننده گرامی تقدیم می داریم:
1 - فاطمه)س) مایه افتخار
دردنیایی که درآن زندگی می کنیم، از گذشته تا حال، انسان ها برحسب دیدگاه خود از جهان و انسان و زندگی، به اشیاء یا اشخاصی افتخار می کرده اند و آنها را مایه فخر و مباهات خود دانسته اند، اما حضرت امام، فاطمه زهرا( س) را مایه افتخار می دانند.
الف( افتخار جهان هستی
روز پر افتخار ولادت زنی است که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است.
"زنی که عالم به او افتخار دارد."
ب) افتخار خاندان وحی
"زنی که افتخار خاندان وحی، و چون خورشیدی بر تارک اسلام می درخشد."
"تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف است."
ج) افتخار پیروان او
"برای زن ها کمال افتخار است که روزتولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤولیت."
-2فاطمه (س) تجلی کمال است.
" تمام هویت انسانی در او جلوه گر است. "
" تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده و بوده است. "
"یک انسان به تمام معنی انسان، تمام نسخه انسانیت ، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، ... تمام حیثیت زن، تمام شخصیت زن ، فردا[ روز میلاد] موجود شد."
"تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در این زن است."
-3 مقامات معنوی حضرت زهرا(س(
الف) " نور او قبل از خلقت بشر آفریده شده است."
"اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه) علیهم السلام) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم ، انواری بوده اند در ظل عرش... و مقاماتی دارند الی ماشاءالله... چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا(س) هم هست.
ب) موجودی ملکوتی و جبروتی
"او [ فاطمه زهرا] موجود ملکوتی است که در عالم انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است."
" معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود است."
ج) مجمع اوصاف انبیاء(ع)
"فردا [ روز ولادت فاطمه زهرا[ همچون زنی متولد می شود که تمام خاصه های انبیاء در اوست."
د) تسبیحات فاطمه زهرا بهترین تعقیبات نماز
"و ازجمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره (س) است که رسول خدا(ص) ، آن را به فاطمه (س) عطا فرمود. از حضرت صادق (ع) مرویست که این تسبیحات در هر روز، در تعقیبات هر نمازی پیش من محبوب تر است ازهزار رکعت نماز در هر روز.
و) مراوده با جبرئیل، بالاترین فضیلت زهرا(س)
"من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) می فرماید:
فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد.
ظاهر روایت این است که در این 75 روز ، مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد... مساله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به این که قضیه ی تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین، یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسایل را بگو... تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا، و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، با این که آنها هم فضایل بزرگی است، این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم... و این از فضایلی است که مختص حضرت صدیقه (س) است. "
سخنانی گوهربار در مورد مادر:
بهشت زیر قدمهای مادران است . پیامبر اکرم «ص»
حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند و از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد . امام سجاد «ع»
خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر و مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است . امام رضا «ع»
ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد . سوره مبارکه احقاف ، آیه 15
*برگرفته از سایت www.aviny.com
به گزارش خبرنگار ادبی فارس علیقلی امیراحمدی گفت: بهرهگیری از این امکان با هدف ترویج و تعمیق فرهنگ اجتماعی، عفاف، پاکدامنی، وفاداری به حریم خانه و کانون زندگی، درستکاری، قناعت و دیگر مقولات اخلاقی و اجتماعی لازم و ضروری به نظر میرسد.
مشاور فرهنگی -هنری معاونت اجتماعی ناجاضمن دعوت از شاعران کشور برای ارسال سرودههای اجتماعی و تربیتی تاثیرگذار در رفتارهای اجتماعی از پژوهشگران، استادان و دانشجویان حوزه ادبیات و علوم اجتماعی نیز دعوت کرد تا اشعار، آثار و تالیفات پژوهشی - تحقیقی خود را پیرامون شعر اجتماعی و نقش آن در کاهش ناهنجاریهای اخلاقی - تربیتی - به نشانی دبیرخانه کنگره ارسال نمایند. در ضمن مهلت ارسال آثار تا 15 شهریور ماه میباشد.
علاقهمندان آثار خود را به این نشانی ارسال کنند: تهران - خیابان جمالزاده جنوبی - نبش خیابان رشت چی - معاونت اجتماعی ناجا - دبیرخانه کنگره شعر اجتماعی 63982534